سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
 
 
 

نشریه نسیم(نسل سومی های محب مهدی(عج))

 

پسر نوح گفت : خدایم لابه لای توفان است

شنبه 87/7/20 7:10 عصر| | نظر

پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت . دختر هابیل جوابش کرد و گفت : نه ، هرگز ؛ همسری ام را سزاوار نیستی ؛ تو با بدان نشستی و خاندان نبوتت گم شد . تو همانی که بر کشتی سوار نشدی . خدا را نادیدده گرفتی و فرمانش را . به پدرت پشت کردی ، به پیمان و پیامش نیز .
غرورت ، غرقت کرد . دیدی که نه شنا به کارت آمد و نه بلندی کوه ها !
پسر نوح گفت : اما آن که غرق می شود ، خدا را خالصانه تر صدا می زند ، تا آن که بر کشتی سوار است . من خدایم را لابه لای توفان یافتم ، در دل مرگ و سهمگینی سیل .
دختر هابیل گفت : ایمان ، پیش از واقعه به کار می آید . در آن هول و هراسی که تو گرفتار شدی ، هر کفری بدل به ایمان می شود . آن چه تو به آن رسیدی ، ایمان به اختیار نبود ، پس گردنی خدا بود که گردنت را شکست .
پسر نوح گفت : آنها که بر کشتی سوارند ، امنند و خدایی کجدار و مریز دارند که به بادی ممکن است از دستشان برود . من اما آن غریقم که به چنان خدای مهیبی رسیدم که با چشمان بسته نیز می بینمش و با دستان بسته نیز لمسش میکنم . خدای من چنان خطیر است که هیچ توفانی آن را از کفم نمی برد .
دختر هابیل گفت : باری ، تو سرکشی کردی و گناهکاری . گناهت هرگز بخشیده نخواهد شد .
پسر نوح خندید و خندید و خندید و گفت : شاید آنکه جسارت عصیان دارد ، شجاعت توبه نیز داشته باشد . شاید آن خدا که مجال سر کشی داد ، فرصت بخشیده شدن هم داده باشد !
دختر هابیل سکوت کرد و سکوت کرد و سکوت کرد و آنگاه گفت : شاید ، شاید پرهیزگاری من به ترس و تردید آغشته باشد ، اما نام عصیان تو دلیری نبود . دنیا کوتاه است و آدمی کوتاه تر . مجال آزمون و خطا این همه نیست . پسر نوح گفت : به این درخت نگاه کن . به شاخه هایش . پیش از آنکه دست های درخت به نور برسند . پاهایش تاریکی را تجربه کرده اند . گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی عبور کرد . گاهی برای رسیدن به خدا باید از پل گناه گذشت .
من این گونه به خدا رسیدم . راه من اما راه خوبی نیست . راه تو زیباتر است ، راه تو مطمئن تر ، دختر هابیل !
پسر نوح این را گفت و رفت . دختر هابیل تا دور دستها تماشایش کرد و سالهاست که منتظر است و سالهاست که با خود می گوید : آیا همسریش را سزاوار بود !
-------------------------------------------------------------
منبع : کتاب " من هشتمین آن هفت نفرم " – عرفان نظر آهاری

پینوشت : رففا – اونایی که مثل دختر هابیل هستن خوش به حالشون .
اما اونایی که مثل من شباهت هایی به پسر نوح دارند ، بیاییم از امروز شروع کنیم خوب بودن را .حداقل تمرین کنیم خوب بودن را .
یالطیف
 

ناب نوشته

پنج شنبه 87/6/14 2:54 صبح| | نظر

بسم رب المهدی
سلامی گرم و تبریک به مناسبت ماه ضیافت
ببخشین مدتی بود بروز نشده بودیم ، نمیدونم شما جزو افرادی هستین که احباب رو میخونین
یا نه ؟ به هر حال احباب هم گام اول خودش رو به پایان رسوند و همونطور که قرار بود
دوره اولش 6 شماره ای بود و 6 شماره هم در اومد .
راستشو بخواین ما به همه اهدافمون نرسیدیم ولی برای گام اول خوب بود شاید هم عالی بنا به دلایلی .
به هر حال دوره دومش به زودی شروع میشه و قراره با عنوان
گاهنامه ده دقیقه ای دولت احباب چاپ بشه .
علی ای حال امیدوارم یه چیزی بهتون یاد داده باشه و ازش بهره کافی رو برده باشین .
یه مطلبی رو از یه جایی خوندم خیلی جالب بود براتون آوردم شما هم بخونین .
بسم الله


-روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هربار به فرشتگان این گونه می‌گفت : می‌آید ؛ من یگانه  گوشی هستم  که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگه می‌دارد .

و سرانجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست .

فرشتگان چشم به لب‌هایش دوختند . گنجشک هیچ نگفت...

 و خدا لب به سخن گشود:با من بگو از آن‌چه سنگینی سینه‌ی توست!

گنجشک گفت: لانه ی کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی‌هایم بود و سرپناه بی کسی‌ام ؛ تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می‌خواستی؟ لانه ی محقرم کای دنیا را گرفته بود؟

و سنگینی بغضی راه کلامش را بست...

سکوتی در عرش طنین انداخت...

فرشتگان همه سربه زیر انداختند...

خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود ؛ باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند . آن‌گاه تو از کمین مار پر گشودی.

گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود ...

خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه‌ی محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخاستی!

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگهان چیزی درونش فرو ریخت...

های های گریه‌هایش ملکوت خدا را پرکرد...
----------------------------------------
پینوشت : این مطلب رو از اینجا نوشتم ، برین یه سر بزنین وبلاگ خوبیه ...
پینوشت 2 : راستی عزیزانی که مایل به همکاری با نشریه هستن به عنوان نویسنده میتونن با ما باشن
بدین جهت میتونن مطالبشون رو از چند طریق برا ما بفرستن :
1- از طریق صندوقی که جلوی درب مسجد نصب شده .
2- از طریق اینترنت و نوشتن در قسمت نظرات یا ایمیل به دست ما برسونن .
3- اگه مطلب یه خط یا دو خط است از طریق بیسیم چی احباب - فقط ذکر شود برا چاپ در نشریه هست .
به امید رسیدن به فلاح
یالطیف


برخورد ما با تو دیدنیست ای خدا...

جمعه 87/5/18 9:18 عصر| | نظر

بسم رب المهدی
اعیاد شعبان رو به حضرت حجت خاتم (عج) و نائب بر حقش از صمیم قلبم تبریک میگم ...
راستی این اعیاد بر شما هم ایشاالله مبارک باشه...
راستی برخورد ما با خدا چگونه ست :

گاه تورا کاسه گدایی میکنیم

گاه از دیوار تو (که همیشه کوتاه است) بالا میرویم...

گاه با تو سیاست میکنیم

گاه می خواهیم سر تو را شیره بمالیم...

گاه میخواهیم تو را قانع کنیم!!

گاه میخواهیم به تو یاد بدهیم...خدایی کردن را!!!!!!

گاه میخواهیم تو را تو جیه کنیم...

گاه میخواهیم تورا تنبیه کنیم!!

گاه میخواهیم تو را بتراشیم تا در قالب ما جا شوی!!

گاه تو را به جنگ دعوت میکنیم

گاه به تو غر میزنیم

گاه به تو اخم میکنیم

گاه ازتو ناراضیم

گاه با تو کاسبی میکنیم(مثل نویسنده این مطلب)

گاه از ته دل از تو دلخوریم.............

جالب اینکه میگوییم شیعه حسین (ع) هم هستیم

...و نمی دانیم که آن مولای عشق مناجات خود را با

تو زیر برق خنجر بران عاشقانه خواند...و از تو راضی بود

در آن شرایط بسیار سخت....

ای خدا..........حسین از تو راضی بود ....وای بر ما!!!
--------------------------------------------------------------------
منبع : سایت جهانی ایلگاد
................................................
پینوشت : جدی جدی خیلی برامون دعا کنین محتاجیم شدید!!!
یالطیف


سفر زیارتی ، سیاحتی و همیشگی آخرت

یکشنبه 87/4/9 6:54 عصر| | نظر

میان برنامه
بسم ا...

پیشنوشت1: شاید باورتون نشه ولی امروز قراره به جای مطلب دوستیابی 3 یه میانمطلب براتون بزارم
البته مطلب خیلی داغ و جالبی  ست  ، جریانش هم از این قراره که روز جمعه که در خدمت مادر بزرگ گراممون
بودیم چشمم به این مطلبه افتاد – البته اگر چه تا حالا بارها دیده بودمش ولی روش دقت نکرده بودم – خلاصه
اینکه حیفم اومد شما هم اونو نبینین .
پیشنوشت2 : راستی نگفتین از نظر شما یه رابطه آرمانی بین 2 دوست صمیمی چجوریه؟
اینم اون مطلب :
                                                     فرم ثبت نام 
                              سفر زیارتی ، سیاحتی و همیشگی آخرت

ابتدا گذرنامه زیر را تکمیل نمایید .
    نام : انسان       نام خانوادگی : آدمی زاد     نام پدر : آدم        نام مادر : حوا
   لقب : اشرف مخلوقات                              نژاد : خاکی           صادر از : دنیا 
   ساکن : کهکشان راه شیری ، منظومه شمسی ، زمین             مقصد : برزخ
 ساعت حرکت و پرواز : هر وقت که خدا صلاخ بداند       مکان : بهشت اگر نشد جهنم

   وسایل مورد نیاز :
    1- دو متر پارچه سفید   2- عمل نیک   3- انجام واجبات و ترک محرمات
     4- امر به معروف و نهی از منکر    5- دعای والدین و مومنین
   6- نماز اول وقت   7- ولایت ائمه اطهار   8- اعمال صالح ، تقوا و ایمان
    ( البته اینا به ترتیب اولویت نیست هان )

توجه :

1- خواهشمند است جهت رفاه خود خمس و زکات خود را قبل از پرواز پرداخت نمایید.
2- از آوردن ثروت ، مقام ، منزل ، و ماشین حتی داخل فرودگاه خودداری کنید.
3- حتما قبل از حرکت به بستگان خود توضیح دهید تا از آوردن دسته گلهای سنگین ،
سنگ قبر گران و تجملاتی و نیز مراسم های پرخرج و غیره خودداری نمایند .
4- جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان و امور فقرا و مستضعفین مشخص نمایید.
5- از آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس ، غیبت ، تهمت و غیره خودداری نمایید .
 
  " برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه نمایید ."
تماس و مشاوره به صورت شبانه به صورت شبانه روزی ، رایگان ، مستقیم و
بدون وقت قبلی می باشد در صورتیکه قبل از پرواز با مشکلی برخوردید با
شماره های زیر تماس حاصل فرمایید.
186 سوره بقره – 45 سوره نساء – 129 سوره توبه – 55 سوره اعراف – 2 سوره طلاق
                   " امیدواریم سفر آسوده ای در پیش داشته باشید."

                                                                          سرپرست کاروان : حضرت عزرائیل
                                                                                 بیاد مرحوم حاج عباس میرجلیلی

پینوشت :
صرف اینکه مطلب جالبی بود نخون سعی کن یه دقه هم که شده روش فکر کن .
تا بعد ...
یالطیف


دوست یابی 2

چهارشنبه 87/4/5 12:43 عصر| | نظر

بسم ا...
پیشنوشت :  اگه مطلب دوست یابی 1 رو نخوندی اول برو و اونو بخون ...
این روزا همه یه جورایی یه
حس غریبی رو در وجودشون احساس میکنن.
تو چی ؟
راستشو بخوای من دنبال یه
دوستی میگردم که از همه نظر زیبا باشه و
بتونم باهاش صفا کنم ، عشق کنم ...
تو چی ؟
بزار یه نکته رو برات روشن کنم اونم اینکه اگر از نظر تو زیبایی فقط به
زیبایی ظاهری
معنا میشه و هیچ معنی و معانی دیگری برای زیبایی نداری و
اینقدر ظاهرگرا و سطحی نگری ...
بی خیال شو ... چرا ؟ میخوای 
وقتتو به خاطر مطالب دوستیابی این وبلاگ حروم کنی ... برو حالت رو بکن ...
برو به کارای مهم تری که داری برس ...
...
اما اگر اینطور نیست یا اینکه اینطوری بود و الان داری طرز تفکرت رو عوض میکنی ...
بمون و با ما تا آخرش همراه باش ...
ما می خواهیم از دوربین عاشقانه خودمون به دوست بنگریم .
فعلا می خواهیم یه رفاقت صمیمی و آرمانی بین دو تا دوست رو بررسی کنیم .
خب به
نظر تو  2 تا دوست صمیمی چه خصوصیاتی دارند و
چه جوری با هم روابط دوستانه ای دارند ؟؟؟

پنوشت 1: دوست دارم جواب منو تو قسمت نظرات بدی به اندازه ای که
حوصله داری و وقتت اجازه میده البته ...
پینوشت 2: اگر عاشقی تو مطلب بعدی با ما باش اگر هم ...
منتظرت هستم ...
راستی میلاد بی بی فاطمه زهرا (س) رو هم صمیمانه تبریک میگم ...
یازهرا ...


<      1   2   3   4   5   >>   >

 

 
 
 


130454 :کل بازدید
25 :بازدید امروز
67 :بازدید دیروز


یــــاهـو


مدیر وبلاگ : جوان امروز[53]
نویسندگان وبلاگ :
بامعرفت
بامعرفت (@)[26]

تربت
تربت[5]
سردبیر
سردبیر (@)[5]

یار گرافیکی آقا
یار گرافیکی آقا (@)[0]

تسنیم
تسنیم[8]

برو بچه های نشریه نسیم- گروه فرهنگی نسیم شاخه فرهنگی کانون فرهنگی صالحین مسجد عمار یاسر





پیاده تا عرش
مهاجر
دل نوشته های یک دختر شهید
مسجد عمار یاسر مشهد مقدس
.:: رمز موفقیت ::.
چفیه
جهاد مجازی
لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
برو بچه های ارزشی
خط سرخ شهادت
دل نوشته های دو دختر شهید
نسیم یاد معبود در کویرستان جان
حزب اللهی مدرنیته
*** تا همیشه با تو ***
زیر آسمان خدا

خدا[3] . امام خامنه ای[2] . امام زمان . امام مهدی . چه باید دید؟ . اعتکاف دانشجویی 89 . خدا هوامونو داره ؟ . دوست داران انسانیت در مشهد . دیدار یار . شکلات آیدین . فاطمه . فاطمه (س) . منتظر . نسیم 3 . نشریه شهریور نسیم . نشریه نسیم . نهم ربیع . نهم ربیع الاول . وحدت . یک یاحسین دیگر .
 
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
پاییز 1386
تابستان 1386