سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
 
 
 

نشریه نسیم(نسل سومی های محب مهدی(عج))

 

خدا خانه دارد !!!

جمعه 87/6/15 5:26 عصر| | نظر

بسم رب المهدی

پیشنوشت : این مطلب یه دل صاف میخواد ... اگه نداری که هیچ ... اگه هم ناصافه اول صافش کن بعد بخون ... باذکر صلوات ...

مربای خدا

کوت عبدالله ، درویشیه ، گندمکار، سید صالح و ...
این نام ها برای کدامیک از شما آشناست ؟
بله ، اهوازی ها !
... من در این شهرم . اینجا همیشه گرم است . حتی اکنون که زمستان است و هوا بهاری . من گرما را در مشرق سینه هایشان حس میکنم .
کویر سخاوتمند و دست باز ، با تربیت آبا و اجدادی اینها همنوا شده ، انسان هایی را ساخته است که هر چند سفره شان خالی باشد ، از تقسیم عشق و عاطفه و صمیمیت ، با تو دریغ ندارند و اگر سر بجنبانی ، در این تقسیم ، سهم کمتر را خود بر می دارند و سهم بیشتر را به تو می دهند !
... و هرگز مباد کریمی ، دست تنگ شود ( چون جنگاور شجاعی که در میدان نبرد ، شمشیر و زره از او بستانند ! ) دم در بماند که بالاخره به این مهمان تعارف کند یا نه ؟! با دلی که محبت در آن موج می زند و خانه ای که گاهی حتی یک فنجان چای در آن نیست .
دیشب باران باریده است . این جوان سر به زیر از خیل بچه های دانشکده در لفافه ای از حیا و شرم می گوید: " فلانی ! تو این گل و شل ، سخته از ماشین پیاده بشین ها ! " گفتم : " عیبی نداره . " ( اینجا وقتی باران می بارد ، زمین آب را به خود نمی کشد و گل و لایی پدید می آید در این کوچه ها و خیابان های خاکی که پای پیلان را هم می لغزاند . )
تا بیاید نگاهی به کفش های واکس زده ام کند ، آمدم پایین . او هم چند دفترچه چهل برگ و شصت برگ برداشت و با هم رفتیم در خانه یکی از این بی بضاعت ها . در که زدیم ، مشتی بچه قد و نیمقد ریختند دم در .
اندکی که گذشت ، مادرشان هم آمد . از دیدن همین چند دفتر چه کم بها برق شادی در چشمانشان درخشید . بچه ها دفتر چه ها را گرفتند و شادی کنان دویدند به سوی اتاق ! و ما ماندیم و مادرشان که از دردهای کهنه میگفت . از بی بضاعتی ، از کم پولی و عمل جراحی دخترش که تشنج داشت و ده ها حکایت سوزان دیگر !
نمی دانم ؛ شاید دغدغه یکی از همین جاها بود که هسته اولیه این کار را به وجود آورد و نام پر طنین " بچه های دانشکده " در این کوچه ها و خیابان ها پیچید .
                                                      ***
ادامه مطلب...

ناب نوشته

پنج شنبه 87/6/14 2:54 صبح| | نظر

بسم رب المهدی
سلامی گرم و تبریک به مناسبت ماه ضیافت
ببخشین مدتی بود بروز نشده بودیم ، نمیدونم شما جزو افرادی هستین که احباب رو میخونین
یا نه ؟ به هر حال احباب هم گام اول خودش رو به پایان رسوند و همونطور که قرار بود
دوره اولش 6 شماره ای بود و 6 شماره هم در اومد .
راستشو بخواین ما به همه اهدافمون نرسیدیم ولی برای گام اول خوب بود شاید هم عالی بنا به دلایلی .
به هر حال دوره دومش به زودی شروع میشه و قراره با عنوان
گاهنامه ده دقیقه ای دولت احباب چاپ بشه .
علی ای حال امیدوارم یه چیزی بهتون یاد داده باشه و ازش بهره کافی رو برده باشین .
یه مطلبی رو از یه جایی خوندم خیلی جالب بود براتون آوردم شما هم بخونین .
بسم الله


-روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هربار به فرشتگان این گونه می‌گفت : می‌آید ؛ من یگانه  گوشی هستم  که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگه می‌دارد .

و سرانجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست .

فرشتگان چشم به لب‌هایش دوختند . گنجشک هیچ نگفت...

 و خدا لب به سخن گشود:با من بگو از آن‌چه سنگینی سینه‌ی توست!

گنجشک گفت: لانه ی کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی‌هایم بود و سرپناه بی کسی‌ام ؛ تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می‌خواستی؟ لانه ی محقرم کای دنیا را گرفته بود؟

و سنگینی بغضی راه کلامش را بست...

سکوتی در عرش طنین انداخت...

فرشتگان همه سربه زیر انداختند...

خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود ؛ باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند . آن‌گاه تو از کمین مار پر گشودی.

گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود ...

خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه‌ی محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخاستی!

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگهان چیزی درونش فرو ریخت...

های های گریه‌هایش ملکوت خدا را پرکرد...
----------------------------------------
پینوشت : این مطلب رو از اینجا نوشتم ، برین یه سر بزنین وبلاگ خوبیه ...
پینوشت 2 : راستی عزیزانی که مایل به همکاری با نشریه هستن به عنوان نویسنده میتونن با ما باشن
بدین جهت میتونن مطالبشون رو از چند طریق برا ما بفرستن :
1- از طریق صندوقی که جلوی درب مسجد نصب شده .
2- از طریق اینترنت و نوشتن در قسمت نظرات یا ایمیل به دست ما برسونن .
3- اگه مطلب یه خط یا دو خط است از طریق بیسیم چی احباب - فقط ذکر شود برا چاپ در نشریه هست .
به امید رسیدن به فلاح
یالطیف


برخورد ما با تو دیدنیست ای خدا...

جمعه 87/5/18 9:18 عصر| | نظر

بسم رب المهدی
اعیاد شعبان رو به حضرت حجت خاتم (عج) و نائب بر حقش از صمیم قلبم تبریک میگم ...
راستی این اعیاد بر شما هم ایشاالله مبارک باشه...
راستی برخورد ما با خدا چگونه ست :

گاه تورا کاسه گدایی میکنیم

گاه از دیوار تو (که همیشه کوتاه است) بالا میرویم...

گاه با تو سیاست میکنیم

گاه می خواهیم سر تو را شیره بمالیم...

گاه میخواهیم تو را قانع کنیم!!

گاه میخواهیم به تو یاد بدهیم...خدایی کردن را!!!!!!

گاه میخواهیم تو را تو جیه کنیم...

گاه میخواهیم تورا تنبیه کنیم!!

گاه میخواهیم تو را بتراشیم تا در قالب ما جا شوی!!

گاه تو را به جنگ دعوت میکنیم

گاه به تو غر میزنیم

گاه به تو اخم میکنیم

گاه ازتو ناراضیم

گاه با تو کاسبی میکنیم(مثل نویسنده این مطلب)

گاه از ته دل از تو دلخوریم.............

جالب اینکه میگوییم شیعه حسین (ع) هم هستیم

...و نمی دانیم که آن مولای عشق مناجات خود را با

تو زیر برق خنجر بران عاشقانه خواند...و از تو راضی بود

در آن شرایط بسیار سخت....

ای خدا..........حسین از تو راضی بود ....وای بر ما!!!
--------------------------------------------------------------------
منبع : سایت جهانی ایلگاد
................................................
پینوشت : جدی جدی خیلی برامون دعا کنین محتاجیم شدید!!!
یالطیف


اگه مرد رهی بسم الله

جمعه 87/5/4 7:53 عصر| | نظر

بسم رب المهدی
سلامی گرم خدمت همه دوستان وبلاگی و خوانندگان نشریه احباب
راستش رو بخوای تو قسمت نظرات خواهران پایگاه فاطمیه و یکی از دوستان دیگر
پیامی گزاشته بودن مبنی بر اینکه تمایل به همکاری با نشریه یا این وبلاگ رو دارند .
خلاصه اینکه با مشورتی که با دوستان نشریه شد قرار بر این ست که
ان شاءالله از این بزرگواران هم کمک بگیریم .
فقط چند تا نکته قبلش باید روشن بشه :
اول اینکه مطالب رو از دو طریق می تونین به دست ما برسونین : 1- صندوق ارتباط با نشریه احباب
که جلوی درب مسجد نصب شده     2- از طریق همین وبلاگ به صورت پیام خصوصی.
دوم اینکه همونطور که میدونین مطالب بایستی کوتاه و جالب باشه و حتی المقدور نو و جدید .
سوم اینکه دوستانی که میخوان برا وبلاگ مطلب بنویسن یکی دو مرتبه از طریق قسمت نظرات
مطالبشون رو بفرستن و سپس ان شاء الله بعد از مدتی اسمشون رو جزو نویسنده های وبلاگ
میاریم و اینکه بایستی حداقل یه آیدی یا ایمیل از خودشون بزارن تا بشه باهاشون مرتبط بود.
خلاصه اینکه دست تمام برادرا و خواهرای خودم در مسجد و محله و عرصه اینترنت که تمایل دارن
در امور نشریه  یا وبلاگ با ما همکاری کنند را به گرمی میفشاریم .
راستی اگه کسی هم فقط تمایل داشت هر وقت این وبلاگ بروز شد خبرش براش بیاد میتونه
تو قسمت خبرنامه وبلاگ عضو بشه تا از طریق ایمیل از بروز رسانی وبلاگ هم مطلع بشه .
و من الله التوفیق
یالطیف

سفر زیارتی ، سیاحتی و همیشگی آخرت

یکشنبه 87/4/9 6:54 عصر| | نظر

میان برنامه
بسم ا...

پیشنوشت1: شاید باورتون نشه ولی امروز قراره به جای مطلب دوستیابی 3 یه میانمطلب براتون بزارم
البته مطلب خیلی داغ و جالبی  ست  ، جریانش هم از این قراره که روز جمعه که در خدمت مادر بزرگ گراممون
بودیم چشمم به این مطلبه افتاد – البته اگر چه تا حالا بارها دیده بودمش ولی روش دقت نکرده بودم – خلاصه
اینکه حیفم اومد شما هم اونو نبینین .
پیشنوشت2 : راستی نگفتین از نظر شما یه رابطه آرمانی بین 2 دوست صمیمی چجوریه؟
اینم اون مطلب :
                                                     فرم ثبت نام 
                              سفر زیارتی ، سیاحتی و همیشگی آخرت

ابتدا گذرنامه زیر را تکمیل نمایید .
    نام : انسان       نام خانوادگی : آدمی زاد     نام پدر : آدم        نام مادر : حوا
   لقب : اشرف مخلوقات                              نژاد : خاکی           صادر از : دنیا 
   ساکن : کهکشان راه شیری ، منظومه شمسی ، زمین             مقصد : برزخ
 ساعت حرکت و پرواز : هر وقت که خدا صلاخ بداند       مکان : بهشت اگر نشد جهنم

   وسایل مورد نیاز :
    1- دو متر پارچه سفید   2- عمل نیک   3- انجام واجبات و ترک محرمات
     4- امر به معروف و نهی از منکر    5- دعای والدین و مومنین
   6- نماز اول وقت   7- ولایت ائمه اطهار   8- اعمال صالح ، تقوا و ایمان
    ( البته اینا به ترتیب اولویت نیست هان )

توجه :

1- خواهشمند است جهت رفاه خود خمس و زکات خود را قبل از پرواز پرداخت نمایید.
2- از آوردن ثروت ، مقام ، منزل ، و ماشین حتی داخل فرودگاه خودداری کنید.
3- حتما قبل از حرکت به بستگان خود توضیح دهید تا از آوردن دسته گلهای سنگین ،
سنگ قبر گران و تجملاتی و نیز مراسم های پرخرج و غیره خودداری نمایند .
4- جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان و امور فقرا و مستضعفین مشخص نمایید.
5- از آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس ، غیبت ، تهمت و غیره خودداری نمایید .
 
  " برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه نمایید ."
تماس و مشاوره به صورت شبانه به صورت شبانه روزی ، رایگان ، مستقیم و
بدون وقت قبلی می باشد در صورتیکه قبل از پرواز با مشکلی برخوردید با
شماره های زیر تماس حاصل فرمایید.
186 سوره بقره – 45 سوره نساء – 129 سوره توبه – 55 سوره اعراف – 2 سوره طلاق
                   " امیدواریم سفر آسوده ای در پیش داشته باشید."

                                                                          سرپرست کاروان : حضرت عزرائیل
                                                                                 بیاد مرحوم حاج عباس میرجلیلی

پینوشت :
صرف اینکه مطلب جالبی بود نخون سعی کن یه دقه هم که شده روش فکر کن .
تا بعد ...
یالطیف


   1   2      >

 

 
 
 


130427 :کل بازدید
65 :بازدید امروز
27 :بازدید دیروز


یــــاهـو


مدیر وبلاگ : جوان امروز[53]
نویسندگان وبلاگ :
بامعرفت
بامعرفت (@)[26]

تربت
تربت[5]
سردبیر
سردبیر (@)[5]

یار گرافیکی آقا
یار گرافیکی آقا (@)[0]

تسنیم
تسنیم[8]

برو بچه های نشریه نسیم- گروه فرهنگی نسیم شاخه فرهنگی کانون فرهنگی صالحین مسجد عمار یاسر





پیاده تا عرش
مهاجر
دل نوشته های یک دختر شهید
مسجد عمار یاسر مشهد مقدس
.:: رمز موفقیت ::.
چفیه
جهاد مجازی
لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
برو بچه های ارزشی
خط سرخ شهادت
دل نوشته های دو دختر شهید
نسیم یاد معبود در کویرستان جان
حزب اللهی مدرنیته
*** تا همیشه با تو ***
زیر آسمان خدا

خدا[3] . امام خامنه ای[2] . امام زمان . امام مهدی . چه باید دید؟ . اعتکاف دانشجویی 89 . خدا هوامونو داره ؟ . دوست داران انسانیت در مشهد . دیدار یار . شکلات آیدین . فاطمه . فاطمه (س) . منتظر . نسیم 3 . نشریه شهریور نسیم . نشریه نسیم . نهم ربیع . نهم ربیع الاول . وحدت . یک یاحسین دیگر .
 
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
پاییز 1386
تابستان 1386