دوشنبه 88/6/2 9:31 عصر| |
نظر
سلام مدتی بود نتونستیم مطلب بزاریم به دلایل مختلف . فقط اینکه : 1- نشریه نیمه شعبان در اومد . 2- وبلاگ ما در بلاگفا ایجاد شد.ادرسش هم اینه : http://nasim59.blogfa.com/ 3- برنامه های رمضان مسجد شروع شد . 4- نشریه رمضان ایشالله نیمه رمضان در میاد . منتظر بمانید. امضا: مدیر مسئول نسیم یالطیف
جمعه 88/5/16 10:24 عصر| |
نظر
مهدی جان ما جمعه را به عشق تو تعطیل کرده ایم .به این می اندیشیم که شاید ان روزی که روز امدن توست امروز باشد و چشمان منتظر و عاشقم به جمال رعنای تو ای مظهر عدالت و بزرگی روشن شود و تاریکی دنیا و ظلم و ظالمین را پایانی تا ابد باشد.اسمان بی ستاره ام ابری است و چشمه ی چشمانم پر از اشک دلتنگی . در کوچه باغ بی کسی ام باز دلتنگ تو میشوم . نمیدانم سر کدام کوچه منتظرت باشم .نمیدانم با طلوع کدام خورشید ساعتم را تنظیم کنم. همه شبها دستان پر از خواهش و نیازم را بسوی اسمان دراز میکنم.چشمانم را میبندم و با تمام احساس تو را نجوا میکنم.مثل کسی که منتظر مهمان است و خانه اش را تمیز میکند.ما هم روح و جسم مان را از الودگی و گناه و غیبت پاک میکنیم و به عنوان یک منتظر واقعی و با رویی خجل دست به تمنای تو می شویم .
دوشنبه 88/5/12 10:28 عصر| |
نظر
یوسف تک فرزند خانواده به جبهه رفت.45 روز 3 ماه 6 ماه 1 سال و ... پدرش پیر شد . او علاوه بر نور چشم رمق پا و هوش و حواسش را نیز از دست داد.این بود که خیلی وقت ها آرام و عصا زنان که از مسجد به خانه بر می گشت جلوی خیلی از خانه ها می ایستاد خوب به در و دیوار نگاه می کرد و حتی شده بود اشتباهی کلیدش را داخل قفل خانه های مردم می کرد.یک روز از بنیاد پلاکی برای پدر یوسف آوردند و او این پلاک را پس از بوسیدن روی طاقچه به گردن یوسف آویزان کرد.حالا هوش و حواس پدر یوسف سر جایش برگشته است . او با عجله از مسجد خارج می شود یک راست می آید خانه و رو به روی یوسفی که پلاک به گردن دارد خبردار می اسیتد...
دوشنبه 88/5/12 10:18 عصر| |
نظر
وقتی باران بی بهانه می بارد وقتی در کنارم نیستی وقتی حتی جاده ها بوی انتظار می دهند وقتی غریبانه به تو می اندیشم و وقتی صادقانه برای دیدارت اشک می ریزم در میان دلتنگی ها فریاد می زنم یا مهدی ادرکنی ! ای گل نرگس بیا که مشتاقانه و عاشقانه صبح جمعه بیدار شده ام و به انتظارت عبور ثانیه ها را تحمل کرده ام و تقویم جمعه ها را ورق زده ام . جامه پاک پوشیدم و دعای ندبه خواندم بیا و ببین عاشقانت جمعه پنجره های دلشان را به سوی خدا باز می کنند و اللهم اشف صدر الحسین بظهور الحجه می گویند اللهم عجل لولیک الفرج می گویند.می خواهم بگویم تو که سالهاست انتظار را به عاشقانت هدیه کرده ای می خواهم به تو بگویم که قرن هاست چشم های خونین به راه تواند و عطر تو را می طلبند .تقویم انتظار من پر از جمعه های خط خورده است اما گمان نکن که از انتظار خسته می شوم . هر روز هفته به انتظار جمعه ام و هر جمعه به انتظار تو نفس می کشم ...
پنج شنبه 88/4/4 12:44 صبح| امام مهدی |
نظر
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی چقدر خود را برای فرج حضرتش آماده کردیم ؟ اصلا آماده کردیم؟ یالطیف
|